#تحلیل_مقاله

✍️ امیر عسگر

📈 مداخله آمریکا فصل جدیدی در گفت‌وگوهای صلح ارمنستان–آذربایجان گشوده است؛ اما چالش‌ها پابرجا هستند


مقدمه

این یادداشت به بررسی مقاله اندیشکده
چتم هاووس پیرامون نشست سه‌جانبه‌ای می‌پردازد که در تاریخ ۸ اوت ۲۰۲۵ در کاخ سفید میان رییس‌جمهور آمریکا، نخست‌وزیر ارمنستان و رئیس‌جمهور آذربایجان برگزار شد. در پی این نشست، متنی ۱۷ ماده‌ای برای عادی‌سازی روابط (اما نه یک معاهده رسمی صلح) ارائه شد. همچنین درباره‌ی توافق ساخت مسیر ترانزیتی تحت عنوان «مسیر ترامپ برای صلح و رونق‌ بین‌المللی» یا (TRIPP) صحبت شده است. با این حال، چالش‌هایی همچون الزامات قانون اساسی ارمنستان، مخالفت‌های منطقه‌ای، و خطرات داخلی، همچنان به قوت خود باقی‌اند.‌

ترجمه مقاله

مداخله آمریکا فصل جدیدی در گفت‌وگوهای صلح ارمنستان–آذربایجان گشوده است؛ اما چالش‌ها پابرجا هستند

فرآیند صلح ارمنستان–آذربایجان پس از برگزاری نشست سه‌جانبه میان رئیسان‌جمهور آذربایجان، نخست‌وزیر ارمنستان و رئیس‌جمهور آمریکا در روز ۸ اوت، وارد مرحله‌ای جدید شده است. در نهایت، امنیت‌زدایی از روابط این دو کشور بیش از هر چیز به تغییرات سیاسی داخلی و فاصله گرفتن از روایت‌های ریشه‌دار دیرینه وابسته خواهد بود.

چند سند — اگرچه نه یک معاهده صلح واقعی — در جریان این نشست در اتاق بیضی کاخ سفید امضا شد، که آن را نقطه عطفی در مذاکرات پیچیده بین دو کشور توصیف می‌کنند. آخرین جنگ میان آن‌ها با پیروزی ناقص آذربایجان در سال ۲۰۲۰ پایان یافت، و پس از آن مجموعه‌ای از تشدیدها ادامه پیدا کرد؛ تا اینکه در سال ۲۰۲۳ نیروهای مسلح آذربایجان کنترل قره‌باغ کوهستانی را به دست گرفتند و جمعیت ارمنی آن منطقه به‌طور کامل جابجا شد.

بازتاب‌های ژئو‌استراتژیکی این نشست در مرکز توجه قرار گرفته‌، اما در نهایت، امنیت‌زدایی از روابط ارمنستان و آذربایجان بیشتر متکی بر تغییرات سیاسی داخلی و فاصله گرفتن از روایت‌های درگیری است.


اولین نتیجه، پیش‌نویس معاهده‌ای ۱۷ ماده‌ای برای عادی‌سازی روابط است. این پیش‌نویس جدید یا واسطه‌گری‌شده توسط آمریکا نیست؛ بلکه محصول مذاکرات دوجانبه‌ای است که از سال ۲۰۲۳ در جریان بود و تا مارس سال جاری تکمیل شد. پس از نشست در اتاق بیضی، متن معاهده در تاریخ ۱۱ اوت منتشر شد؛ رویدادی مهم که محتوای آن را «قفل‌» کرده و امکان بحث عمومی را فراهم می‌سازد.
اما یکی از پیش‌شرط‌هایی که نیاز به اصلاح قانون اساسی ارمنستان برای حذف اشاره‌های غیرمستقیم به کمپین دهه ۱۹۸۰ برای اتحاد با قره‌باغ کوهستانی را دارد، همچنان پابرجاست. اجرای این پیش‌شرط در سیاست داخلی ناپایدار ارمنستان پیچیده است؛ و در نهایت، اجرای آن نیازمند رضایت تلویحی عمومی از طریق همه‌پرسی قانون اساسی جدید در سال ۲۰۲۶ خواهد بود.

مسیر ترامپ برای صلح و رونق بین‌المللی (TRIPP)

در نتیجه مداخله آمریکا، توافق جدیدی برای حل اختلافات مربوط به اتصال (کریدور ترانزیتی) به‌دست آمد. از سال ۲۰۲۰، چشم‌انداز آذربایجان حول مسیر جنوبی ۲۷ مایلی اتصال سرزمین اصلی این کشور به نخجوان در امتداد مرزهای ایران و ارمنستان بوده که «کریدور زنگزور» نامیده می‌شود؛ مشروط به معافیت از بازرسی‌های گمرکی و امنیتی ارمنی. ارمنستان ایده متقابل «چهارراه صلح» را عرضه کرده که بر حاکمیت ملی و اصل توازن تاکید دارد.

مداخله آمریکا اکنون این مسیر جنوبی را به‌عنوان «مسیر ترامپ برای صلح و رونق بین‌المللی» (TRIPP) بازتعریف می‌کند؛ طرحی مشترک بین آمریکا و ارمنستان. بر اساس اجاره بلندمدت به شرکت‌های خصوصی آمریکایی، TRIPP ادعا می‌کند که هم حاکمیت ارمنستان را حفظ کرده و هم امکان «اتصال بدون مانع» بین سرزمین اصلی آذربایجان و نخجوان را فراهم می‌آورد. سه رهبر توافق کردند که منافع متقابل برای ترانزیت ارمنستان از قلمرو آذربایجان وجود داشته باشد، اگرچه معنای دقیق آن هنوز روشن نیست.

TRIPP نماد یکی از مواضع مشترکی است که در طول ۳۵ سال گذشته میان ارمنستان و آذربایجان وجود داشته: تمایل به اجتناب از انحصار روسیه در مدیریت مناقشه. توافق TRIPP موقت است، چون نحوه عملکرد آن در عمل هنوز نیازمند کار بیشتر است. بسیاری از موفقیت آن به استمرار تمرکز آمریکا و تعهد پایدار دولت‌های آینده بستگی دارد، که
تضمینی برای آن وجود ندارد.

صلح آمریکایی؟


تاکید بر ماهیت موقت این دستاوردها در واقع به معنی اذعان به خطرهایی است که تحقق آن‌ها را تهدید می‌کند. از بیرون، تصور وجود «صلح آمریکایی» در ژئوپلیتیک رقابتی قفقاز جنوبی احتمالاً واکنش‌هایی از سوی کسانی را برخواهد انگیخت که احساس می‌کنند بازنده هستند.

این خطر به‌ویژه شامل روسیه می‌شود، با توجه به تسلط تاریخی‌اش بر میانجیگری بین ارمنستان و آذربایجان. مسکو پیش‌تر نارضایتی خود را از مداخله «فراقلمروی» ابراز کرده است. انتظار می‌رود که خصومت مستمر روسیه نسبت به TRIPP، احتمالأ از طریق فشار بر زیرساخت انرژی آذربایجان، تجارت ارمنستان در اتحادیه اوراسیا، و جوامع دو ملیت در روسیه، ادامه داشته باشد.
ایران، اگرچه نفوذ کمتری دارد، نیز نگرانی خود را از حضور آمریکا در طول مرز خود اعلام کرده است، حتی اگر راه‌حل ارائه شده، نگرانی ایران برای احترام به مرزهای بین‌المللی را پاسخ دهد

خطر دوم، کاهش مرور زمان علاقه آمریکا است. برچسب ژئوپلیتیکی TRIPP مخاطره «راه‌حل مقطعی» را به همراه دارد که ممکن است به‌اندازه کافی دوام نیاورد تا این مسیر تکمیل شود. این ابتکار بیش‌تر در صورتی موفق خواهد بود که توسط ترکیه (با پیشرفت در راستای عادی‌سازی روابط با ارمنستان) و اتحادیه اروپا حمایت شود. تعهد پایدار از ائتلافی گسترده از قدرت‌های درون و فراتر از منطقه برای حفظ حرکت رو به جلو در مواجهه با مشکلات اجتناب‌ناپذیر مورد نیاز است.

فراموشی راهبردی

در سطح داخلی، تلاش برای بازآفرینی روایت‌های دیرینه درگیری با تمایل ظاهری رهبران ارمنستان و آذربایجان به یک «قرارداد فراموشی»، راهبردی سیاسی برای اجتناب از پاسخگو کردن در جهت تسهیل گذار به صلح روبه‌رو خواهد شد. ماده ۱۵ پیش‌نویس معاهده، ظرف یک ماه پس از امضا، هرگونه دسترسی حقوقی طرفین به سازوکارهای عدالت بین‌المللی مربوط به این مناقشه را مسدود می‌کند.

استدلال‌های واقع‌بینانه تأکید می‌کنند که احتمال ایجاد مکانیزم‌های مؤثر عدالت انتقالی در این مرحله از روابط دو کشور کم است. اما سیاست فراموشی راهبردی نشان می‌دهد که بسیاری آسیب خواهند دید: صدها هزار ارمنی و آذربایجانی که در چهار دهه گذشته خانه و سرزمین خود را از دست داده‌اند. از آن‌ها خواسته می‌شود تمایل به عدالت را کنار گذاشته تا از پروژه‌های اتصال اقتصادی بهره ببرند؛ پروژه‌هایی که در ژئوپلیتیک رقابتی ریشه دارند و ممکن است تحقق آن‌ها زمان ببرد.

این سرکوبگری موجب تقابل داخلی در ارمنستان خواهد شد، و منازعه‌ای را بر سر پیش‌برد همه‌پرسی قانون اساسی ایجاد می‌کند. با محبوبیت در کمترین سطح خود، سرنوشت نیکول پاشینیان اکنون گره‌خورده به تحقق توافق‌های اتاق بیضی—and به تبع آن، به همان ژئوپلیتیکی که انقلاب مخملی ۲۰۱۸ او در تلاش بود از آن اجتناب کند.
در ساختار قدرت اقتدارگرا‌ی آذربایجان، مقاومت اجتماعی کمتر است. اما مشکل دیگری توافق کاخ سفید را تهدید می‌کند: از سال ۲۰۲۰، پیروزی نظامی جزء اصلی مشروعیت رهبران شده، که با روایت‌های توسعه‌طلبانه سرزمینی تلفیق شده‌اند.

روایت‌هایی که بیان می‌کنند ارمنستان «آذربایجان غربی» است، به حرکت خود ادامه می‌دهند—اما اکنون کاملاً در تضاد با متن معاهده و هر گونه تلاش برای فراموشی راهبردی هستند. اینکه این روایت تا چه حد فروکش کند، آزمونی اساسی برای چشم‌اندازهای معاهده خواهد بود—هم‌چنان که نتایج ژئوپلیتیکی.


تحلیل

نشست سه‌جانبه ۸ اوت ۲۰۲۵ در کاخ سفید و توافق موقت «مسیر ترامپ برای صلح و رونق بین‌المللی» (TRIPP)، اگرچه در ظاهر یک ابتکار صلح است، اما در بطن خود بیشتر یک مهندسی ژئوپلیتیکی برای بازآرایی قدرت در قفقاز جنوبی محسوب می‌شود. مداخله مستقیم آمریکا در این پرونده، چند پیام و تبعات مهم دارد که نه‌تنها بر ارمنستان و آذربایجان، بلکه بر کل معادلات امنیتی ایران، روسیه و ترکیه اثرگذار خواهد بود.

۱. ایجاد چالش‌های ژئوپلیتیکی برای ایران

قرارگیری یک مسیر ترانزیتی تحت مدیریت و سرمایه‌گذاری آمریکایی، درست در امتداد مرز ایران و ارمنستان، عملاً به معنای ایجاد یک کمربند نفوذ غربی در حاشیه شمال‌غرب ایران است. این موضوع می‌تواند بخشی از استراتژی محدودسازی (Containment) تهران باشد، چرا که مسیر TRIPP ایران را از معادلات ترانزیتی میان قفقاز و مدیترانه کنار می‌گذارد. علاوه بر این، حضور فیزیکی و اقتصادی شرکت‌های آمریکایی، همراه با عناصر امنیتی، بستر مناسبی برای ایجاد پایگاه‌های اطلاعاتی و شنود در نزدیکی مرزهای ایران فراهم می‌کند. این اتفاق، همان‌طور که مقامات ایرانی هشدار داده‌اند، می‌تواند امنیت مرزهای شمال‌غربی کشور را به شکل جدی تحت فشار قرار دهد.

۲. نفوذ اسرائیل در آذربایجان

در سال‌های اخیر، روابط باکو و تل‌آویو از سطح همکاری امنیتی به یک شراکت استراتژیک ارتقا یافته است. آذربایجان نه‌تنها خریدار اصلی تجهیزات پهپادی و سامانه‌های جاسوسی اسرائیلی است، بلکه اجازه داده تا زیرساخت‌های شنود و پایش اسرائیل در نزدیکی مرزهای ایران نصب شود. با فعال شدن TRIPP، نفوذ غرب (و به‌طور غیرمستقیم اسرائیل) در این کریدور تقویت خواهد شد.

اسرائیل می‌تواند از این بستر ترانزیتی برای تعمیق حضور اطلاعاتی و حتی پشتیبانی لجستیکی استفاده کند. این امر، تهدیدی مضاعف برای ایران است؛ چرا که مسیر نخجوان–باکو از نظر جغرافیایی می‌تواند یک خط پشتیبانی سریع میان مرزهای ایران و مواضع اسرائیل در قفقاز ایجاد کند.

۳. تأثیر ترکیه در صورت اتصال آذربایجان به نخجوان

از دید آنکارا، اتصال زمینی مستقیم آذربایجان به نخجوان و از آنجا به خاک ترکیه، یک هدف ژئوپلیتیکی دیرینه است که در قالب ایده «جهان ترک» تعریف می‌شود. تحقق این اتصال، مسیر زمینی پیوسته‌ای را از ترکیه تا دریای خزر و آسیای مرکزی ایجاد می‌کند که می‌تواند زیرساخت‌های انرژی، حمل‌ونقل و نظامی کشورهای ترک‌زبان را به هم پیوند بزند. چنین تحولی، موقعیت ژئو‌اکونومیک ترکیه را تقویت کرده و آن را به یک هاب ترانزیتی اوراسیا بدل می‌کند. برای ایران، این اتفاق به معنای از دست دادن بخشی از مزیت ژئوپلیتیکی در مسیرهای شرق–غرب خواهد بود و ممکن است باعث کاهش نقش ترانزیتی کشور در طرح‌های منطقه‌ای شود.

۴. نتیجه‌گیری

توافق TRIPP را نباید صرفاً به‌عنوان یک ابتکار صلح دید. این پروژه، همزمان یک ابزار مهندسی توازن قوا و تغییر نقشه نفوذ در قفقاز جنوبی است. ایران با دو چالش اصلی روبه‌رو خواهد شد: اول، تهدید امنیتی ناشی از حضور مستقیم آمریکا و تقویت زیرساخت‌های اسرائیل در مرزهای شمالی؛ دوم، حذف تدریجی از مسیرهای مهم ترانزیتی و انرژی منطقه. ترکیه و آذربایجان با حمایت آمریکا می‌توانند یک محور ارتباطی راهبردی ایجاد کنند که نفوذ روسیه و ایران را کاهش می‌دهد و راه را برای گسترش ائتلاف‌های ترک‌محور و غرب‌گرا باز می‌کند.

تهران باید استراتژی خود را بازتعریف کند؛ از جمله تقویت روابط با ارمنستان و روسیه، فعال‌تر کردن مسیرهای جایگزین ترانزیتی، و افزایش ظرفیت بازدارندگی در مرزهای شمال‌غربی برای مقابله با تهدیدات اطلاعاتی و نظامی جدید.